جدول جو
جدول جو

معنی علی یمنی - جستجوی لغت در جدول جو

علی یمنی
(عَ یِ یَ مَ)
ابن سلیمان یمنی. از علمای شیعۀ اسماعیلیه در یمن. او راست: لب المعانی المحجوبه التی هی من فضل اهل الفضل موهوبه، که در سال 1286 هجری قمری از تألیف آن فراغت یافت. (از الاعلام زرکلی)
ابن احمد بن مکابر شظبی یمنی. متوفی در صنعاء در ربیعالاّخر سال 907 یا 909 هجری قمری او راست: شرح بر عمده. (از معجم المؤلفین)
ابن احمد بن اسعد بن ابی بکر بن محمد بن عمر بن ابی الفتوح بن علی بن ابی الفتوح بن علی بن صبح اصبحی یمنی. ملقب به ضیأالدین و مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی اصبحی شود
ابن محمد بن ابی بکر بن ابراهیم بن ابی القاسم بن عمر بن احمد بن ابراهیم بن محمد بن عیسی بن مطیر حکمی یمنی شافعی. مشهور به ابن مطیر. رجوع به علی حکمی شود
ابن ابی بکر بن محمد بن علی بن محمد بن شداد برعی ابیاری زبیدی یمنی شافعی. مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی برعی شود
ابن محمد بن علی بن محمد بن علی بن عبدالله یمنی صنعانی حنبلی. مشهور به ابن شوکانی. رجوع به علی شوکانی شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از عقیق یمنی
تصویر عقیق یمنی
نوعی عقیق که در یمن به دست می آید و سرخ رنگ است و بیشتر نگین انگشتر می کنند، عقیق یمانی
فرهنگ فارسی عمید
(عَ یِ)
علی الوحید علی یامی، ابن حاتم بن احمد یامی. آخرین تن از بنی حمدان یمن. رجوع به علی حمدانی (ابن حاتم...، شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ مَ دَ)
ابن جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب مدنی. وی فقیه و ساکن ’عریض’ از نواحی مدینه بود و در سال 210 هجری قمری درگذشت. او راست: 1- کتابی در حلال و حرام. 2- کتاب المناسک. (از معجم المؤلفین از الفهرست طوسی ص 87 و کتاب الرجال نجاشی ص 176 و منتهی المقال ابوعلی ص 209 و تنقیح المقال مامقانی ج 2 ص 272)
ابن ظاهر وتری حسنی مدنی. ملقب به نورالدین و مکنی به ابوالحسن. محدث بود. در سال 1261 هجری قمری درمدینه متولد شد و در همانجا در 29 جمادی اولای سال 1322 هجری قمری درگذشت. او راست: 1- التحفه المدنیه فی المسلسلات الوتریه. 2- رساله فی الکلام علی قول الغزالی لیس فی الامکان ابدع مماکان. (از معجم المؤلفین)
ابن محمد بن ابی القاسم بن محمد بن فرحون تونسی مدنی مالکی. ملقب به ابوالحسن و مشهور به ابن فرحون. رجوع به علی تونسی شود
ابن حسن بن علی بن حسن بن علی بن شدقم بن ضامن بن محمد حمزی حسنی مدنی. ملقب به زین الدین. رجوع به علی شدقمی شود
ابن خلیل مرصفی یا مرصفاوی مصری مدنی شافعی. ملقب به نورالدین و مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی مرصفی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ عُ)
ابن مقرب بن منصور بن مقرب بن حسن بن عزیز بن ضبار ربعی عیونی، ملقب به جمال الدین و مکنی به ابوعبدالله. رجوع به علی ربعی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ عُ مَ)
ابن محمد بن علی بن محمد علوی عمری شجری. ملقب به نجم الدین و مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن صوفی. رجوع به علی شجری شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ یَ)
ابن شیبان بن محرز بن عمرو بن عبدالله بن عمرو بن عبدالعزیز بن سحیم حنفی سحیمی یمامی. مکنی به ابویحیی. رجوع به علی سحیمی شود
ابن طلق بن منذر بن قیس بن عمرو بن عبدالله بن عمر بن عبدالعزی بن سحیم حنفی سحیمی یمامی. رجوع به علی سحیمی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ یَ)
ابن احمد بن علی بن بندار یزدی حنفی. مکنی به ابوالقاسم. فقیه بود و در سال 386 هجری قمری متولد شد و در 474 هجری قمری درگذشت. او راست: شرح الجامع الصغیر شیبانی، در فروع فقه حنفی. (از معجم المؤلفین از کشف الظنون ص 562 و هدیه العارفین ج 1 ص 692 و الفوائد البهیه ص 119)
ابن محمدعلی حسینی میبدی یزدی. وی لغوی و ساکن کرمانشاه بود و درسال 1313 هجری قمری درگذشت. او راست: بدیع اللغه فی اللغات المولده. (از اعیان الشیعۀ عاملی ج 42 ص 24)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ مَ مو)
ابن عبدالله بن عمران قرشی مخزومی شیعی میمونی. مکنی به ابوالحسن. فقیه و اصولی قرن چهارم هجری قمری بود و در سال 400 هجری قمری درگذشت. او راست: 1- الرد علی أهل القیاس. 2- کتاب الحج. (از معجم المؤلفین از کتاب الرجال نجاشی ص 190 و هدیه العارفین بغدادی ج 1 ص 688 و ایضاح المکنون بغدادی ج 1 ص 555 و ج 2 ص 288)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ می)
ابن عمر بن احمد بن عمر بن ناجی میهی شافعی بصیر. متوفی در دوازدهم ربیع الاول سال 1024 هجری قمری در طندتاء. او راست:1- الرفائق المنظمه علی الدقائق المحکمه. 2- هدایهالصبیان لفهم بعض مشاکل القرآن. و میهی منسوب است به ’میه’ و آن از قرای مصر است. (از معجم المؤلفین)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ سِمْ مَ)
ابن محمد. وی آخرین سفیر حضرت قائم (ع) در دورۀ غیبت صغری بود که حاجات خلق را به صاحب الامر میرساند و پس از او سفیر دیگری امام (ع) را ندیده و حدیثش را نشنیده است. وی در سال 326 هجری قمری درگذشت. (از حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 101)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ مَ مَ)
ابن احمد میمندی. مکنی به ابوالحسن. وی از اهالی میمند بود و آن قریه ای است به فارس، نزدیک فیروزآباد. ابوالحسن علی بن احمد وزیر سلطان غازی محمود بن سبکتکین، و نویسنده ای ماهر و مدبر بود و احوال او در تاریخ یمینی آمده است. و ابوبکر ابن العمید این ابیات را در هجو او دارد:
یا علی بن احمد لا اشتیاقا
و انا المرء لااحب النفاقا
لم أزل أکره الفراق اًلی أن
نلته منک فارتضیت الفراقا
حسبنا بالخلاص منک نجاحا
و کفی بالنجاه منک خلاقا.
(از تاج العروس ذیل مادۀ مند)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ مَ)
ابن عبدالعالی بن عبدالباقی بن ابراهیم بن علی بن عبدالعالی عاملی میسی. ادیب و شاعر و نحوی بود. او راست: شرح اجرومیه، که در سال 1020 هجری قمری از تألیف آن فراغت یافت. میسی منسوب است به ’میس’ که از بلاد جبل عامل است. (از اعیان الشیعه ج 41 ص 294)
ابن عبدالعالی میسی. ملقب به زین الدین و مکنی به ابوالقاسم و مشهور به ابن مفلح. وی از فقیهان قرن 10 هجری قمری بود و در سال 938 هجری قمری درگذشت. از جمله شاگردان او شهید ثانی بوده است. (از مصنفی علم الرجال آقابزرگ طهرانی)
لغت نامه دهخدا
(عَ)
دهی است از دهستان کنار بروژ، بخش صومای، شهرستان ارومیّه. دارای 153 تن سکنه. آب آن از چشمه تأمین میشود و محصول آن غلات و توتون است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(عَ لَ یِیَ)
یحیی بن قاسم بن عمر بن علوی حسنی یمانی صنعانی، ملقب به عزالدین. نحوی و مفسر است که در سال 680 هجری قمری متولد شد. وی به بغداد و شام و خراسان سفر کرد و در سال 750 درگذشت. او راست: 1- تحفه الاشراف فی کشف غوامض الکشاف، درتفسیر. 2- دررالاصداف فی حل عقد الکشاف. 3- شرح لباب تاج الدین اسفرایینی، در نحو. و نیز او را اشعاری است. (از معجم المؤلفین ج 13 ص 219 از بغیه الوغاه سیوطی ص 414 و البدر الطالع شوکانی ج 2 ص 340 و کشف الظنون و فهرست الخدیویه ج 1 ص 137 و نور عثمانیه کتبخانه ص 33و هدیه العارفین ج 2 ص 527 و الاعلام زرکلی ج 9 ص 204)
لغت نامه دهخدا
(عَ لَ یِ یَ)
عبدالرحمان بن محمد بن یوسف بن عمر بن علی بن ابی بکر علوی زبیدی یمانی حنفی، ملقب به وجیه الدین. رجوع به علوی زبیدی شود
عبدالرحمان بن ابراهیم بن اسماعیل بن عبدالله بن عبدالرحمان بن محمد بن یوسف علوی یمانی زبیدی. رجوع به علوی زبیدی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ مُ زَ)
ابن فضل مزنی نحوی. مکنی به ابوالحسن. وی در عهد خویش از دانشمندان بزرگ بود که مردم از اطراف برای کسب دانش به سوی او روی می آوردند. او را تصنیفات مفیدی در نحو و صرف است و نیز کتابی در علم ’بسم الله الرحمان الرحیم’ دارد که آن را ’بسمله’ نامیده است. (از معجم الادباء چ قاهره ج 14 ص 98 و چ مارگلیوث ج 5 ص 294)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ)
ابن عبدالله شونی احمدی مصری شافعی. از مشایخ شعرانی در قرن دهم هجری قمری بود و در سال 944 ه. ق. درگذشت. او راست: مصباح الظلام بالصلاه و السلام علی خیرالانام. (از معجم المؤلفین از هدیه العارفین بغدادی ج 1 ص 744 و ایضاح المکنون بغدادی ج 2 ص 492)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ سَ مَ)
ابن خواجه عبدالصمد گیلانی. مشهور به سمند. وی برادر حسین خان کلانتر اردو بود و در قرن 11 هجری قمری میزیست. او را برخی اشعار است. (از الذریعۀ آقابزرگ طهرانی ج 9 ص 470 از تذکرۀ نصرآبادی فصل 5 ص 137)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ حِ)
ابن محمود بن حسن حمصی رازی شیعی، ملقّب به جمال الدین. متکلم اواخر قرن هشتم هجری بود. او راست: مشکاهالیقین فی اصول الدین. (از معجم المؤلفین بنقل از ایضاح المکنون بغدادی ج 2 ص 489)
ابن ابی مجد بن شرف بن احمد حمصی دمشقی. شاعر متوفی در جمادی الاولای سال 736 هجری قمریاو را دیوان شعری است. (از معجم المؤلفین بنقل از البدایۀ ابن کثیر ج 14 ص 176)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ یَ)
ابن اسماعیل بن اسحاق بن سالم بن اسماعیل بن عبدالله بن موسی بن بلال بن عامر بن ابی موسی عبدالله بن قیس اشعری یمانی بصری. مکنی به ابوالحسن. پیشوای اشعریان. رجوع به ابوالحسن اشعری شود
ابن ابی بکر بن علی بن محمد بن ابی بکر بن عبدالله بن عمر بن عبدالرحمان بن عبدالله یمانی زبیدی شافعی. مشهور به ناشری و ملقب به موفق الدین. رجوع به علی ناشری شود
ابن محمد بن اسماعیل بن ابی بکر بن عبدالله بن عمر بن عبدالرحمان ناشری زبیدی یمانی شافعی. مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی ناشری شود
لغت نامه دهخدا
(عَ لَ یِ یَ مَ)
عمر بن علی بن ابی بکر علوی یمنی حنفی، مکنی به ابوالخطاب. فقیه و ادیب و شاعر بود که در سال 664 هجری قمری متولد شد و در حدود 703 در زبید درگذشت. او راست: 1- منتخب الفنون، درهفت مجلد. 2- نزهه الحضار و انس النظار، در ادب. (از معجم المؤلفین ج 7 ص 299 از العقود اللؤلؤیه ج 1 ص 356 و کشف الظنون ص 1848 و هدیه العارفین ج 1 ص 788)
حسن بن محمد بن احمد بن یحیی یمنی زیدی. ازتاریخ نویسان بود که در سال 670 هجری قمری وفات کرد. او راست: انوار الیقین فی فضائل امیرالمؤمنین. (از معجم المؤلفین ج 3 ص 275 از ایضاح المکنون ج 1 ص 147)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ)
ابن موسی بن علی بن موسی بن محمد بن خلف انصاری سالمی اندلسی جیانی، مشهور به ابن ارفع رأس و مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی انصاری شود
لغت نامه دهخدا
(عَ)
ابن عمر بن ادریس ثانی (یا علی ثانی). هفتمین تن از ادارسۀ مراکش بود که پس از یحیی بن یحیی به سلطنت رسید. وی در سالهای بین 234 و 292 هجری قمری حکومت کرد ولی سنین سلطنت او بتحقیق معلوم نیست. (از طبقات سلاطین اسلام ص 29). و نیز رجوع به الاعلام زرکلی چ 2 ج 5 ص 130 و الاستقصاء ج 1 ص 78 و جذوهالاقتباس ص 236 و معجم الانساب زامباور ص 103 شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِتَ)
ابن عبدالله بن سنان طوسی تیمی، مکنّی به ابوالحسن. از بزرگان علمای کوفه. رجوع به طوسی (ابوالحسن علی...) و معجم الادباء چ مارگلیوث ج 5 ص 229 شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ حَ مَ)
ابن کامل بن اسماعیل حموی، ملقّب به علاءالدین. متوفی در سال 860 هجری قمری او راست: الافراد فی معرفهالاضداد. (از معجم المؤلفین بنقل از ایضاح المکنون ج 1 ص 464. هدیهالعارفین بغدادی ج 1 ص 733)
ابن مقاتل بن عبدالخالق حموی (695- 761 هجری قمری). او را دیوان شعری است در اشعار زجل، در دو مجلد. (از معجم المؤلفین بنقل از الوافی صفدی ج 12 ص 207. الدررالکامنۀ ابن حجر ج 3 ص 133)
ابن عبدالله بن حجۀ حموی حنفی، ملقّب به تقی الدین و مکنّی به ابوبکر. رجوع به ابن حجه (ابوالمحاسن تقی الدین ابوبکر بن علی...) و به علی (ابن عبدالله...) شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ حَ)
ابن عبدالله بن حسن بن حمزۀ حمزی (شریف...) ملقّب به جمال الدین. امیریمن. وی در سال 626 هجری قمری متولد شد. و او را با اصحاب و حکام یمن اخبار و حکایاتی است. مسکن او در شهر قمحه در یمن بود و در سال 699 هجری قمری درگذشت. (ازالاعلام زرکلی بنقل از العقوداللؤلؤیه ج 1 ص 324)
ابن حسن بن علی بن حسن بن علی بن شدقم بن ضامن بن محمد حمزی حسنی مدنی، ملقّب به زین الدین. رجوع به علی شدقمی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِیَ)
ابن ابی بکر بن خلیفۀ همدانی حسینی یمانی شافعی. مشهور به ابن ازرق و ملقب به موفق الدین و نورالدین و مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی ازرق شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِحِمْ ما)
ابن محمد بن جعفر کوفی حمانی. نام او در الذریعه به صورت ’علی بن محمد بن جعفر بن محمد بن زید شهید علوی امامی حمانی’ آمده است. وی شاعر بود و در سال 245 هجری قمری درگذشت. او را دیوان شعری است. حمانی منسوب است به ’حمّان’ که محله ای است به کوفه. (از معجم المؤلفین بنقل از ایضاح المکنون بغدادی ج 1 ص 499. هدیهالعارفین بغدادی ج 1 ص 673) (از الذریعۀ آقابزرگ طهرانی ج 9 ص 266 بنقل از نسمهالسحر فیمن تشیع و شعر ضیاءالدین. عمدهالطالب ص 286. المناقب ابن شهرآشوب. العیون و المحاسن مفید. عیون اخبارالرضای صدوق)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ حَ سَ)
ابن عجلان بن رمیثه بن ابی نمی حسنی، مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به نورالدین. وی از امرای مکه بود که در سال 789 هجری قمری بعد از عزل عنان بن مغامس به امارت آنجا برگزیده شد ودر سراسر مدت امیری خویش با مخالفان در جنگ و ستیز بود و سرانجام در سال 797 هجری قمری به دست عده ای از خویشان خود از بنی حسن در بطن مرّ از نواحی مکه کشته شد. (از اعلام زرکلی بنقل از ابن الفرات ج 9 ص 420. شذرات الذهب ج 6 ص 350. ابن ایاس ج 1 ص 304. خلاصهالکلام ص 36)
ابن نظام الدین حسنی حسینی، ملقّب به صدرالدین. وی صوفی بود و در سال 1015 هجری قمری درگذشت. او راست: ریاض السالکین فی صحیفه سیدالعابدین. (از معجم المؤلفین ج 7 ص 254)
ابن احمد بن محمد بن معصوم بن نصیرالدین بن ابراهیم بن سلام الله بن مسعود بن محمد بن منصور حسن حسینی، مشهور به ابن معصوم. ادیب و شاعر قرن یازدهم هجری. رجوع به علی خان (ابن احمدبن...) شود
ابن حمودبن میمون بن احمد ادریسی حسنی علوی حمودی، ملقّب به الناصرلدین الله. نخستین تن از ملوک بنی حمود در قرطبه و مالقه. رجوع به علی حمودی شود
ابن عطیفه بن مصطفی بن عیسی بن جلال الدین بن رضاءالدین بن سیف الدین بن میثه بن رضاءالدین بن محمدعلی بن عطیفۀ حسنی کاظمی. رجوع به علی کاظمی شود
ابن اسماعیل بن شریف حسنی، مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به اعرج. از پادشاهان دولت سجلماسه در مغرب است به شمال افریقا. رجوع به علی سجلماسی شود
ابن عبدالله بن احمد بن علی بن عیسی بن محمد بن عیسی حسنی شافعی سمهودی، ملقّب به نورالدین و مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی سمهودی شود
ابن حسن بن محمد بن محمد بن حسن بن عبدالرحمان بن یحیی بن محمد بن عیسی نعمی حسنی یمنی. رجوع به علی نعمی شود
ابن عبدالقادر حسنی شامی قاهری ازهری شافعی، مشهور به سیدفرضی و ملقّب به نورالدین. رجوع به علی فرضی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ زَ)
ابن محمدحسین نجفی زینی. وی شاعر بود و در سال 1215 هجری قمری درگذشت. او را دیوان شعری است. و نیز تقریظی بر تخمیس البردۀ محمدرضا نحوی دارد. (از الذریعۀ آقابزرگ طهرانی ج 4 ص 8 و ج 9 ص 758 از تکمله الامل)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ رُمْ ما)
ابن عیسی بن علی بن عبدالله رمانی اخشیدی وراق، مکنّی به ابوالحسن. وی ادیب و نحوی و لغوی و متکلم و فقیه و اصولی و مفسر و منجم و منطقی بود. اصل او از سرمن رأی (سامراه) است و در سال 296 هجری قمری در بغداد متولد شد، معجم الادباء و مفتاح السعاده سال تولد او را 276 هجری قمری ذکر کرده اند، وی نزد ابن السراج و ابن درید و زجاج تحصیل کرد. و دریازدهم جمادی الاولای سال 384 هجری قمری در بغداد درگذشت. او راست: 1- الاشتقاق. 2- الجامعالکبیر فی التفسیر. 3- شرح الصفات. 4- المبتدا در نحو. 5- معانی الحروف. (از معجم المؤلفین). صاحب معجم المؤلفین به مآخذذیل نیز اشاره کرده است: عیون التواریخ شاکر ج 12 ص 233. الوافی صفدی ج 12 ص 133. فهرس المؤلفین بالظاهریه. طبقات النحاه و اللغویین ابن شهبه ص 436. الفهرست ابن الندیم ج 1 ص 63. معجم الادباء یاقوت ج 14 ص 73. المنتظم ابن جوزی ج 7 ص 176. تذکرهالحفاظ ذهبی ج 3 ص 182. نزههالالبای انباری ص 389. میزان الاعتدال ذهبی ج 2 ص 235. النجوم الزاهرۀ ابن تعزی بردی ج 4 ص 168. انباءالرواه قفطی ج 2 ص 294. البدایۀ ابن کثیر ج 10 ص 314. الکامل ابن اثیر ج 9 ص 36. طبقات المفسرین سیوطی ص 24. لسان المیزان ابن حجر ج 4 ص 248. شذرات الذهب ابن عماد ج 3 ص 109. بغیهالوعاه سیوطی ص 344. مرآهالجنان یافعی ج 2 ص 420. المختصرفی اخبارالبشر ابوالفداء ج 2 ص 136. مختصر دول الاسلام ج 1 ص 182. مفتاح السعادۀ طاش کبری ج 1 ص 142. هدیهالعارفین بغدادی ج 1 ص 683. کشف الظنون حاجی خلیفه ص 111 و سایرصفحات. روضات الجنات خوانساری ص 480. ایضاح المکنون بغدادی ج 2 ص 268 و سایر صفحات. مقدمه توجیه اعراب ابیات ملغزه الاعراب، از سعید افغانی. فهرس المخطوطات المصورۀ سید ج 1 ص 49. و نیز رجوع به ابوالحسن رمانی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ دِ ؟)
ابن سلیمان دمنتی بوجمعوی مغربی مالکی، مکنّی به ابوالحسن. فقیه و محدث و مورخ و مفسر و شاعر بود و در سال 1234 هجری قمری در دمنات متولد شد و در 28 ربیع الثانی 1306 هجری قمری در مراکش درگذشت. او راست: 1- تفسیرالقرآن. 2- دیوان شعر در مدحهای نبوی. 3- کتابی در مناقب شیخ ابوالعباس بستی، مدفون در مراکش. 4- النصیحه التامه للخلیقه العامه. 5- نور مصباح الزجاجه علی سنن ابن ماجه. (از معجم المؤلفین ج 7 ص 103). صاحب معجم المؤلفین به مآخذ ذیل نیز اشاره کرده است. فهرس المؤلفین بالظاهریه. فهرس الفهارس کتانی ج 1 ص 123. هدیهالعارفین ج 1 ص 776. دلیل مورخ المغرب ابن سوده ص 226. السعادهالابدیۀ محمد فتحی ص 112. معجم المطبوعات ص 527. ایضاح المکنون ج 1 ص 419 و سایر صفحات. فهرس الازهریه ج 1 ص 286 و سایر صفحات و مجلدات. فهرس الخدیویه ج 1 ص 339 و سایر صفحات و مجلدات. فهرس الحدیث از المکتبهالبلدیه ص 25 و سایر صفحات
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ)
ابن صالح بن ابی لیث بن اسعد بن فرج بن یوسف طرطوشی دانی، مشهور به ابن عزالناس و مکنّی به ابوالحسن. فقیه و اصولی و ادیب و شاعر بود. وی در سال 508 هجری قمری در طرطوشه متولد شد و در رمضان سال 566 هجری قمری در دانیه به قتل رسید. او راست: 1- شرح معانی التحیه. 2- کتاب العزله. (از معجم المؤلفین بنقل از التکملۀ ابن ابارص 668. الدیباج ابن فرحون ص 212. نیل الابتهاج ص 199)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ اَ مَ)
ابن یحیی ارمنی، مکنّی به ابوالحسن. از فرماندهان عصر خلفای عباسی و اصل او از ارمن بود. پدرش به مناطق عرب نشین رفت لذا او در محیطی عربی پرورش یافت. و به فرمانروائی ثغور شام سپس ارمنستان و آذربایجان و آنگاه مصرتعین گردید. او را با رومیان جنگهای بسیاری روی دادو در سال 249 هجری قمری در یکی از این جنگها کشته شد. (از الاعلام زرکلی بنقل از النجوم الزاهره ج 2 ص 245)
لغت نامه دهخدا